مذهب و زبان کانادا:
( مذهب و زبان کانادا )
اشخاص در کانادا به صورت رسمی به دو زبان انگلیسی و فرانسوی با هم دیگر صحبت و ارتباط برقرار می کنند، این مسئله درحقیقت بیانگر تاریخ این کشور می باشد.
مونترال و کبک به عنوان یکی از عظیم ترین شهرهای کانادا در آن از زبان رسمی فرانسوی استفاده می شود. خدماتی که دولت فدرال ارائه می دهد به زبان انگلیسی و فرانسوی می باشد، حدودا هر کالا و محصولی که در کانادا خریداری می کنید، از لیبل های انگلیسی و فرانسوی استفاده شده است. تمامی خدمات عمومی به هر دو زبان انگلیسی و فرانسوی ارائه می شود، ولی در شهرهای دیگر به غیر از شهر کبک، افراد معمولا به زبان انگلیسی حرف می زنند. تقریبا 18 % از افراد کانادا هر دو زبان را به عنوان زبان های رسمی کشورشان قبول دارند
نخستین ملتی که ساکن کانادا شدند، هندوها بودند، در حقیقت نام فعلی کانادا، از زبان آنها برگرفته شده است. مردم کانادا خیلی تحت تاثیر ارزشهای فرهنگی اروپای غربی قرار گرفته و قرار دارند، در صورتی که خیلی از اشخاص مذهبی می باشند، ولی کانادا را می بایست به عنوان یک جامعه کاملا سکولار اعلام نمود. مکان یا کشوری که هر کس آزادانه و منتخبانه می تواند دینی را که تمایل دارد، خود انتخاب نماید و یا اینکه کلا هیچ نوع دینی نداشته باشد.
شاخه های دین در کشور کانادا:
شاخه های دین در کشور کانادا خیلی متفاوت و گسترده می باشد، به علت غلبه کثرت گرایی مذهبی در فرهنگ سیاسی کشور، خیلی از دین ها، شناخته نشده تلقی می شوند. چنانچه این نسبت را در نظر بگیریم، 77 درصد از تعداد افراد کانادا خود را با اعتقاد، و مسیحی می دانند. مسیحیت در این کشور به شاخه های گوناگونی از جمله کاتولیک ها، پروتستان و ارتدکس تقسیم می شود. بهتر است بدانید که اسلام همچنین به صورت وسیعی در کانادا افزایش یافته است. پیروان این دین و مذهب معمولا مهاجرانی می باشند که از کشورهای عربی یا کشور های آسیایی به کانادا مهاجرت نموده اند.
همین طور در بین کانادایی ها می توانید یهودیان، بوداییان و پیروان بقیه فرقه های مذهبی را پیدا نمایید. تنها میزان کمی از جمعیت کانادا، تقریبا 10 % خود را بدون دین
می دانند. خیلی از اشخاص نیز خود را اومانیست می نامند و به فرقه های مذهبی احترام می گذارند، در حال حاضر رعایت همه آیین ها و رسوم مذهبی را لازم نمی دانند. جهت آشنایی دقیق تر و واضح تر با دین ها و مذهب ها در کانادا به این اعداد دقت نمایید.
- 39٪ کاتولیک
- 20.3٪ پروتستان
- 6.3٪ مسیحیان
- 3.2٪ مسلمان
- 1.5٪ هندوها
اکثر مردم اروپایی در قرن شانزدهم به خاک کانادا ورود پیدا کردند و محصولات تولیدی خود را با محصولات بومی این کشور مبادله نمودند. این مسئله به شدت مورد استقبال بومیان کانادا قرار گرفت، دو دسته اصلی و مهم مهاجران اروپایی فرانسوی ها و انگلیسی ها می باشند.
برعکس اینکه فرانسه در جنگ سال 1760 قسمتی از سرزمین خود را به انگلیس واگذار نموده بود، ولی خیلی از فرانسوی زبان ها، در آنجا ماندند. در سال 1867 سه مستعمره انگلیس در یک پیش آمدی با هم ادغام شدند.
در قرن شانزدهم میلادی، ژاک کارتیه، کاوشگر فرانسوی، از اسم کانادا جهت اشاره به منطقه اطراف این شهرک که در حال حاضر کبک نام دارد، بهره مند شد. چندی بعد کانادا به عنوان یک کلمه مترادف برای فرانسه تازه، مورد استفاده قرار گرفت.
بعد از فتح فرانسه تازه به واسطه انگلیس، بعضی مواقع نام کبک به جای کانادا استفاده می شود.
کانادایی ها بیان می کنند که اثرات مذهب در زندگی عمومی آن رو به کم شدن می باشد، در آخرین بررسی ها و ارزیابی ها در سال 2018 ، معلوم شد که حدودا دو سوم کانادایی ها 64% افراد معتقد می باشند که دین نقش بسزایی در کشورشان( در مقایسه به 20 سال گذشته ) ندارد. تنها 12% از جمعیت کانادا بیان می کنند دین در جامعه آن ها اهمیت زیادتری در مقایسه به گذشته پیدا نموده است.
در مورد خوب یا بد بودن این مسئله، نظرهای بسیاری وجود دارد، 37 % از مردم کانادایی جایگاه مهم تر و اساسی تری را برای دین ترجیح می دهند، در صورتی که 29 درصد برعکس فکر می کنند.
دو سوم مردم کانادایی یعنی 67 درصد از افراد این کشور، معتقدند که جهت دارا بودن زندگی اخلاقی و ارزش های خوب و مناسب، اعتقاد به بودن و وجود خدا لازم نمی باشد. این مسئله در آخرین نظر سنجی های انجام شده به واسطه مرکزهای تحقیقاتی در سال های 2002، 2007 و 2013 کاملا ثابت بوده است.
بهائیان در کانادا، قسمت عظیمی از جامعه جهانی بهائی را متشکل می شوند، این مذهب در ایران در قرن 19، هنگامی به وجود آمد که بهاء الله ( 1817 – 1892 ) خود را به نام فرستاده از سوی خدا معرفی نمودند. اصول بهائی ها تشکیل شده از مسئله هایی که هم رفتار فرد و هم رفتار اجتماعی را در بر می گیرد.
در صورتی که دین بهائی ماهیت عرفانی را دارا می باشد، ولی اصول مهم و اساسی آن نمایانگر سیستمی می باشد که خواهان ساماندهی ساختارهای جامعه انسانی می باشد. این سیستم یک سیاره مشترک را با خط و زبانی مشترک، آموزه هایی مشترک، برابری های مشترک آقا و خانم و از میان بردن تبعیض های نژادی و پوستی تصور می کند.
به صورت تعجب آوری دومین اعتقاد اساسی بعد از مسیحیت، اعتقاد به بی دین بودن می باشد، که بیشتراز یک چهارم مردم کانادا آن را الگویی جهت زندگی قرار داده اند. کانادا به جز، دارا بودن میزان زیادی از اشخاص بی ایمان، کشوری برای زندگی اشخاصی می باشد که دیگر کوششی برای ایمان آوردن نمی کنند. از بین رفتن دین با منطقی سازی این وضعیت به واسطه دولت کانادا همراه می باشد و می توان این مسئله را به عنوان یکی از شگفت انگیز ترین و بحث برانگیزترین مسئله ها در کانادا معرفی نمود.
